قیمت واقعی بسیار بالاتر دلار نسبت به تومان
بخش یکم پیشگفتار
این روزها کم و بیش از افزایش قیمت دلار خبر داریم. اما موضوع دیگری نیز در کنار آن در چند سال گذشته بوجود آمده است که بد نیست به آن نیز دقت کنیم تا بهتر بتوانیم افزایش قیمت دلار را درک کنیم. کافی است قیمت دلار به ریال را به شکل زیر در اینترنت جستجو کنید:
usd irr
قیمت دلار را حدود چهار هزار و دویست تومان (چهل هزار و دویست ریال) خواهید یافت. یعنی خارجیها گمان میکنند هنوز قمیت دلار برای ما همان قیمت چند سال پیش است و تغییر چندانی نداشته است. خب چگونه این رخ داده است و حکومت از این دروغگویی در دنیا چه سودی میبرد؟
این روزها بسیاری در حال بزرگنمایی افزایش قیمت دلار و اثرات آن هستند در حالی که سالهاست حکومت با قیمت ارزها نسبت به ریال بویژه دلار باز میکند. نخستین مورد افشا شدهٔ آن چند سال پس از جنگ با سرباز رانندهٔ رئیس بانک مرکزی بوده است. این فرد زیر نظر رئیس بانک مرکزی با در اختیار گرفتن میزان زیادی سرمایه در گذر زمان در بازار دلار خرید و فروش میکرده است تا کم کم کار به جاهایی بسیار بالاتر رسید.
همزمان سپاه، وزارت اطلاعات و اغلب نهادهای مستقیم زیر نظر رهبری وارد اقتصاد بویژه واردات و صادرات انبوه شدند. کمکم شرکتهای بزرگ در بخشهای گوناگون نیز بهوجود آوردند یا سهم بالایی از آن را خریدند. بنابراین بازی با قیمت دلار سادهتر شد ولی هنوز تا چند سال پیش افزایش قیمت کالاها اغلب همراه با افزایش قیمت دلار بود. هرچند بخش اصلی واردات کاملا در اختیار حکومت بود همانهایی که دکتر احمدینژاد زمانی به آنها «برادران قاچاقچی» میگفت. همچنین حکومت به عنوان یک تاجر بزرگ در بازارهای گوناگون از جمله ارز وارد شد و از تغییرات آن سود میبرد.
در دورهٔ ریاست جمهوری روحانی دستکم یک تغییر بزرگ به صورت کاملا پنهان در زمینهٔ قیمت دلار انجام شد که خیانت بزرگی به مردم بود. با گذشت زمان میتوانم با اطمینان بگویم این طرح نیز از سوی اندیشمندان خائنی به حکومت داده شد تا بهتر بتواند به بقایش ادامه دهد و این کثافتها بتوانند به زندگی خوشگذرانهٔ خود از پول سرشار داده شده به آنها سود ببرند. با این که هیچ جزییاتی از طرح یاد شده نمیگویند یا نمیبینیم و بدون شک من هم هیچ اطلاعی از پشت صحنه یا خبرهای پنهان یا بعضا آشکار نداشته و ندارم میتوانم نشان دهم چقدر این طرح ماهرانه و مزورانه انجام شد با این که هیچ تخصصی در اقتصاد و همانند آن ندارم ولی در این مورد نیاز به فهمیدنش نیست کافی است کمی دقت کنیم.
https://www.google.com/finance/quote/USD-IRR
https://www.tradingview.com/symbols/USDIRR/
بخش دوم آشکارسازی
افزایش قیمت کالاها را در پنج سال گذشته را با تغییر قیمت دلار مقایسه کنید تغییر کاملا معناداری نسبت به پیش از آن خواهید دید. یعنی با افزایش شدید قیمتها کالاها و چند برابر شدن آنها افزایش قیمت دلار بسیار بسیار کمتر از گذشته بوده است. حتی اگر به قیمت پنیر در چند ماه گذشته دقت کنید میبینید هیچ تناسبی با افزایش قیمت دلار ندارد. پس افزایش قیمت کالاها را بسیار بیشتر از افزایش قیمت دلار کردند و با فشار زیادی که به مردم میآید عملا نیازی نبود که قیمت دلار افزایش یابد بویژه که شاهرگهای واردات و صادرات در اختیار حکومت قرار گرفته بود و در صورت نیاز دلار بسیار ارزانتر در اختیار بخشهای خودش قرار میداد. گفته میشود سال ۱۳۹۵قیمت هر شانه تخممرغ ۳٫۹۰۰ تومان بوده است در حالی که در سال ۱۴۰۱ هر عدد تخممرغ ۳٫۵۰۰ تومان است. حالا قیمت دلار را در این بازه مقایسه کنید از حدود چهار هزارتومان بوده است تا حالا که حدود ۴۱ هزار تومان است. اگر به بازههای پیش از آن دقت کنید چنین تفاوت فاحشی را میان افزایشهای نسبی کالاها و دلار نمیبینید.
بخش سوم، سود حکومت
نخستین پرسش این است که سود چنین کاری برای حکومت چیست در حالی که به نظر پایین نگهداشتن قیمت دلار برایشان هزینه دارد.
۱. در اقتصاد و سیاست بینالمللی حکومت ایران به ظاهر توانمند نشان داده میشد که خود باعث میشود مزایای بسیاری بتواند کسب کند. در حالی که مردم داخل ایران به شدت تحت فشار قیمت کالاهای اساسی بودند ولی حکومت به سادگی میتواند با اشاره به پارامترهای اقتصادی غیرقابل پنهان کردن مانند قیمت دلار خود را توانمند نشان دهد در حالی که فشار روی مردم را به تحریم ربط دهد! با کمی اندیشه باید پرسید اگر افزایش قیمتها بر اثر تحریمها بود نخستین نتیجهٔ آن باید افزایش قیمت دلار میبود نه این که کالاهای اساسی افزایش قیمت بسیار بالایی داشته باشد.
۲. «برادران قاچاقچی» با قیمت بسیار پایینتر دلار در اختیار میگیرند و همزمان به مبارزهٔ شدید با قاچاق و کشتار کولبران در کردستان و سوختبران در سیستان و بلوچستان جلوی هرگونه جریان غیرکنترل شدهٔ ورود و خروج جنس را میگیرند تا خود تنها سود برنده از این وضعیت باشند.
۳. ارسال پول غیر مستقیمتر و مخفیتر با هزینهٔ کمتر برای کاسهلیسان حکومت در خارج از کشور چون نایاک و حتی توجیه آنها که وضع بد نیست.
۴. کنترل بسیار بهتر روی بازار و اقتصاد و زیانده کردن معاملهگران خرد دلار در بازار.
۵. گمراه کردن یا گیج کردن تحلیلگران اقتصادی مخالف نظام
سلیمی در رادیو و تلویزیون میهن دربارهٔ قیمت دلار چند سال پیش
۶. از میان رفتن کامل طبقهٔ متوسط تا مردم بیشتر دنبال پول حکومت به هر قیمتی باشند و پذیرای هر چیزی شوند. همزمان به دلیل هزینهٔ بالای زندگی امکان خرید دلار یا ارزها دیگر برای کارهای جانبی یا سفر خارجی از میان رفت یعنی بخش بزرگی از خرید دلار کاهش واقعی یافت و عملا خود به چرخهٔ جلوگیری از افزایش قیمت دلار بسیار کمک کرد.
۷. صادر کنندگان واقعا خصوصی به شدت ضعیف شدند و عملا قدرت گذشتهٔ خود را برای کنترل بازار از دست دادند زیرا هزینهٔ تولید در داخل کشور بسیار بالاتر از قیمت دلاری آن میشد. فقط همان شرکتهای بزرگ حکومتی برخوردار از رانتهای گوناگون یا صنایع حکومتی مانند نفت، پتروشیمی، معدن و همانند آن سود کردند و حکومت نیز با فروشها و پیشفروشهای منابع طبیعی گوناگون درآمد دلاری خود را تضمین کرد بدون این که مانعی از سوی یک صادر کنندهٔ توانمند خصوصی واقعی روبرویش باشد.
۸. وارد کنندگان خصوصی با توجه به قانونهای بسیار زیاد و دست و پاگیر برای واردات عملا نمیتوانند از این وضعیت بهرهٔ چندانی ببرند. امیدوارم زالوهایی چون سران هیأت مؤتلفه مانند عسگراولادی جنایتکار و همدستان زندهاش چون میرسلیم را بهتر شناخته باشید و آنها را بخش خصوصی ننامید.
https://t.me/fararunews/172855
بخش چهارم، چه باید کرد به طور فشرده
در خرید، فروش، پرداخت، دریافت، معامله، ذخیره و هر عمل اقتصادی دیگر با ارزها یا رمزپولها یا سنگهای قیمتی(طلا و همانند آن) به جز با ریال صادر شده از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران به کارگرفته شود هر نوع ابتکار دیگری در این زمینه نیز میتواند سودمند باشد. شاید در پیامهای آینده دربارهٔ هر کدام از آنها و خوبی و بدیهایشان بیشتر توضیح دهم.
جنبش کنونی پول نقد به جای کارت بانکی نیز سودمند است هر چند کافی نیست ولی بسیار بهتر از به کارگیری کارت بانکی برای خریدوفروش است. هر کس یا خبرگزاری یا همانند آن بر ضد این موضوع نوشت با حکومت همراهی میکند. کافی است ببینید در همین چند وقت گذشته چقدر بانکها از پرداخت پول نقد پرهیز میکنند.
دیگر نباید گول بهانههای قدیمی این نظام را خورد مانند بهانههای ملیگرایانه، پشتیبانی از تولید حکومتی(با عنوان قشنگ تولید ملی) یا نگرانی برای قشر مستضعف و همانند. این حکومت بیشترین ستم را به قشر مستضعف کرده و میکند. همان گونه که در همین چند پیام نوشتیم افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی به جای افزایش قیمت دلار یکی از نمونههای آنها است.
کم خریدن یا نخریدن کالاهایی که حکومت تا کنون بیشترین سود را از آنها برده است. یکی از روشنترین آنها ماشین شخصی است. کافی است به افزایش نجومی ماشین در چند هفته گذشته دقت کنید تا ببینید قیمت واقعی دلار باید کجاها باشد. دقت کنید به دوران تاریکی اقتصادی نزدیک شدهایم و بیشتر باید با دقت دربارهٔ خرج و دخل فکر کنیم. به هیچ روی معنایش نخریدن یا کم به کاربردن نیازهای ضروری زندگی مانند غذا نیست. برعکس هر چه بیشتر به خرید از کسبوکارهای کوچک و نزدیک روی بیاوریم که تا اندازهای میدانیم پشتیبان حکومت به هر شکلی نیستند. این موضوع را میتوانید به خوبی در چیزهای گوناگون نیز در نظر بگیرید.
برخی با توجه با افزایش قیمت مسکن در چند دههٔ گذشته گمان میکنند خرید مستغلات میتواند ارزش کار آنها را حفظ کند. در حالی که این گونه نیست. با افزایش شدید قیمتهای کالاهای اساسی مردم بیشتر مجبور خواهند شد تا مستغلات خود را بفروشند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. خانوادهها مجبور خواهند شد مانند گذشتههای نه چندان دور با هم در یک خانه زندگی کنند یا به هر شکل دیگری افرادی با هم زندگی کنند. همین حالا رکود شدید در این بازار به خوبی حکایت از مشکل بزرگ آن دارد. اگر این حکومت کنار برود بدون شک کاهش شدید قیمت مستغلات را برای چند سال خواهیم داشت زیرا زمینهای بزرگ بسیاری در همهٔ شهرها و بویژه مرکز استانها و تهران در اختیار نهادهای حکومتی است که با آزاد سازی آنها عملا مسکن افراد بیشتری فراهم میشود. بماند که بخش بزرگی از وابستگان حکومت نیز در تهران ساختمانها و برجهای گوناگون دارند که آنها نیز پس از این حکومت به قیمت ارزان فروخته خواهند شد.